قانون شماره 2: هرگز بیش از حد لازم به دوستانتان اعتماد نکنید و بیاموزید که از دشمنانتان بهره ببرید.
حواستون به دوستانتون باشه، اونها میتونن در یک چشم بهم زدن به شما خیانت کنند، دلیل؟ دوستان به راحتی حس حسادتون فعال میشه! از دوستانتان بیشتر از دشمنانتان بترسید. دوست ها خوب و بد دارن، مشکل اینجاست که ما نمیتوانیم تشخیص بدهیم که کدوم واقعا دوست هست کدام نیست!
مثال از تاریخ: مایکل سوم بر تخت امپراطوری روم شرقی نشست، مایکل یک دوست داشت که مربی پرورش اسب! مایکل او را از سمت مربی پرورش اسب به سمت سرپرست استبل پادشاه منصوب کرد! مایکل ترتیبی داد که دوستش در بهترین مدرسه درس بخونه! از یک کشاورز بی تجربه به ندیمه ای با فرهنگ تبدیل شد. سپس ترتیبی داد که به او آموزش مشاوره بدهند تا بتواند مشاوره مایکل شود، سپس حقوق رو سه برابر کرد، سپس او را به جانشین فرمانده ارتش منصوب کرد، چند سالی گذشت و مایکل بخاطر خرج های بی حساب و کتاب از نظر مالی در مضیغه قرار گرفت و تصمیم گرفت از دوستش (باسیلوس) تا مقداری از پولی که طی این سال ها به او قرض داده بود برگرداند اما دوستش این درخواست رو رد کرد، شبی مایکل از خواب بیدار شد و خودش را در محاصره سربازان دوستش (باسیلوس) دید، سپس مایکل را کشت.
بسیاری از مردم محبت و لطف دیگران را فراموش میکنند و تصور میکنند که بخاطر لیاقت خودشان بوده که به چنین موفقیتی دست یافتند.
مثال از مدرسه و کلاس: توجه! طبیعیه که در شرایط دشواری و مشکل یاد دوستامون میافتیم، اما باید توجه کنیم که شاید از مشکلات ما سواستفاده کنند، بنابراین نباید مشکلاتمون را با دوستان و همکاران مطرح کنیم و اطلاعات زیاد به دوستان و همکاران در مورد خودمون ندیم! نباید در مورد کارهای اداری و آموزشی به همکاران اعتماد کنیم و باید باز خودمون اونها رو چک کنیم، یادمه یکی از همکارها میگفت که در مورد مشکلاتت در کلاسداری و غیره با همکارها درد و دل نکن! بعضی همکارها سواستفاده میکنن!
52- عینک معلمی(7): جلسه دبیران
51- عینک معلمی(6): آزمون و خطا یک ترم!
49- عینک معلمی(5): درد دل دانش آموز و همکاران
مایکل ,دوستش ,همکاران ,مورد ,همکارها ,کنیم ,دوستش باسیلوس ,مربی پرورش